ساقی، چو نمیدهی شرابم |
ساقی، چو نمیدهی شرابم
|
|
خونابه بده بجای آبم
|
خون شد جگرم، شراب در ده
|
|
تا کی دهی از جگر کبابم؟
|
دردی غمم مده، که من خود
|
|
از درد فراق تو خرابم
|
از تابش می دلم برافروز
|
|
تا روی دل از جهان بتابم
|
در کیسهی من چو نیست نقدی
|
|
دانم ندهی شراب نابم
|
چون خاک در توام ، کرم کن
|
|
یاد آر به جرعهای شرابم
|
می ده، که ز هستی عراقی
|
|
یک باره مگر خلاص یابم
|
| |
|
| |