کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم |
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم
|
|
بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم
|
نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی
|
|
ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم
|
ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی
|
|
مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم
|
تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری
|
|
مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
|
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
|
|
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
|
بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
|
|
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
|
منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره
|
|
نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
|
مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق
|
|
تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
|
همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت
|
|
نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
|
عراقی میسپارد جان و میگوید ز درد دل:
|
|
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
|
| |
|
| |