در کار من درهم آخر نظری فرمای |
در کار من درهم آخر نظری فرمای
|
|
بر حال من پر غم آخر نظری فرمای
|
بر خوان جگر خواری وز دست غمت زاری
|
|
نابوده دمی خرم، آخر نظری فرمای
|
تا کی بود این محنت؟ تا چند کشم زحمت؟
|
|
مردم ز غمت یک دم، آخر نظری فرمای
|
خون جگرم خوردی، جانم به لب آوردی
|
|
تا کی دهی، ای جان، دم، آخر نظری فرمای
|
بس جان و دل مرده کز بوی تو شد زنده
|
|
بر نه به دلم مرهم، آخر نظری فرمای
|
در کار من بیدل، نابوده به کام دل
|
|
یک لحظه درین عالم، آخر نظری فرمای
|
گر زانکه عراقی نیست شایستهی زار تو
|
|
چون هست دلش محرم، آخر نظری فرمای
|
| |
|
| |