به رستم چنین گفت فرخنده زال |
به رستم چنین گفت فرخنده زال
|
|
که برگیر کوپال و بفراز یال
|
برو تازیان تا به البرز کوه
|
|
گزین کن یکی لشکر همگروه
|
ابر کیقباد آفرین کن یکی
|
|
مکن پیش او بر درنگ اندکی
|
به دو هفته باید که ایدر بوی
|
|
گه و بیگه از تاختن نغنوی
|
بگویی که لشکر ترا خواستند
|
|
همی تخت شاهی بیاراستند
|
که در خورد تاج کیان جز تو کس
|
|
نبینیم شاها تو فریادرس
|
تهمتن زمین را به مژگان برفت
|
|
کمر برمیان بست و چون باد تفت
|
| | |
| |