پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
چو دارا به دل سوک داراب داشت
به مرد اندرون چند گه فیلقوس
سکندر چو بشنید کامد سپاه
چو خورشید برزد سر از کوه و راغ
چو دارا ز پیش سکندر برفت
سکندر چو از کارش آگاه شد
دبیر جهاندیده را پیش خواند
چو آن پاسخ نامه دارا بخواند
به نزدیک اسکندر آمد وزیر
ز کرمان کس آمد سوی اصفهان