زلف و قد راست ای بت سرکش چشم و رخت راست ای گل رعنا |
زلف و قد راست ای بت سرکش چشم و رخت راست ای گل رعنا
|
|
سنبل و شمشاد هندو چاکر نرگس و لاله بنده و لالا
|
ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمهی حیوان
|
|
کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا
|
آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بیمهی رویت
|
|
این ز درون زد شعله بگردون وان ز برون شد تا به ثریا
|
محو ستادند عابد و زاهد مست فتادند راکع و ساجد
|
|
دوش که افکند در صف رندان جام هلالی شور علالا
|
وقت مناجات کز ته دل شد جانب گردون نعرهی مستان
|
|
پرده دریدی گر نشنیدی شمع حریفان بانگ سمعنا
|
مایهی دولت پایهی رفعت نقد هدایت گنج سعادت
|
|
هست در این ره ای دل گمره دانش دانا دانش دانا
|
حسن ازل را بهر طلبکار هست ظهوری کز رخ مقصود
|
|
پرده بر افتد گر کند از میل وحش خیالی چشم به بالا
|
محتشم اکنون کز کشش دل نیست گذارم جز بدر او
|
|
پیش رقیبان همچو غریبان نیست بدادم جز به مدارا
|
| |
|
| |