چنین است اقتضا رعنائی قد بلندش را |
چنین است اقتضا رعنائی قد بلندش را
|
|
که زیر ران او بیخود به رقص آرد سمندش را
|
به دنبال اجل جانها دوند از شوق اگر آن بت
|
|
کند دنبال دام اجل پیچان کمندش را
|
اگر صیدش ز شادی گم نکردی دست و پا رفتی
|
|
به استقبال یک میدان کمند صید بندش را
|
ملک ایمن نماند بر فلک چون بر زمین آن مه
|
|
کند ناوک فکن بازوی حسن زورمندش را
|
در آئین غضب کوشید چندان آن گل خندان
|
|
که رسم خنده رفت از یاد لعل نوش خندش را
|
اگز قلب حقیقت هم بود ممکن محال است این
|
|
که جنبد غرق الفت خاطر کلفت پسندش را
|
زمین در جنبش آید محتشم از اضطراب من
|
|
هوای جلوه چون جنبش دهد نخل بلندش را
|
| |
|
| |