در ظل همائی که بر او میل جهانی است |
در ظل همائی که بر او میل جهانی است
|
|
مرغان اولیالاجنحه را خوش طیرا نیست
|
در حسرت آن طایر بیبال و پر ما
|
|
خوش دل شکن آهنگی و دل گاه فغانیست
|
پر گرم مران ای بت سر کش که به راهت
|
|
در هر قدم افتاده ز پا سوخته جا نیست
|
برتاب عنان خود ازین راه که رد پی
|
|
دیوانهی بی دهشت گیرنده عنانیست
|
مستغرق وصل است کسی از تو که او را
|
|
از وصل و فراق تو نه سود و نه زیانیست
|
تمییز من و غیر حوالت به نظر کن
|
|
کاندر رخ هر عاشقی از عشق نشانیست
|
گو قهر به اغیار مکن بهر دل ما
|
|
آن شوخ که در هر غضبش لطف نهانیست
|
آهسته خدنگی زد و از سینه گذر کرد
|
|
جنبش این تیر چه پرزور کمانیست
|
طرز سخن محتشم از غیر مجوئید
|
|
کاین لهجه خاصی است که مخصوص زمانی است
|
| |
|
| |