آینهی جان به جز آن روی نیست |
آینهی جان به جز آن روی نیست
|
|
سلسلهی دل به جز آن موی نیست
|
رخ اگر اینست که آن ماه راست
|
|
روی دگر ماه و شان روی نیست
|
قد اگر این است که آن سرور است
|
|
سرو سهی را قد دلجوی نیست
|
نگهت اگر نگهت گیسوی اوست
|
|
یک سر مو غالیه را بوی نیست
|
گر سخن اینست که او میکند
|
|
در همهی عالم دو سخنگوی نیست
|
خوی بد از فتنهگریهای اوست
|
|
یار به از دلبر بدخوی نیست
|
محتشم از جان چو سگ کوی اوست
|
|
آه چرا بر سر آن کوی نیست
|
| |
|
| |