هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد |
هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد
|
|
خستهی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد
|
هیچ میپرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
|
|
میرسید و نامهای میبود بربالش چه شد
|
هیچ کلک فکر میرانی بر این کان خسته را
|
|
جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد
|
در ضمیرت هیچ میگردد که پار افتادهای
|
|
مرغ روحش گرد من میگشت امسالش چه شد
|
پیش چشمت هیچ میگردد که در دشت خیال
|
|
آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد
|
پیش دستت چاکری استاده بد آخر ببین
|
|
مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد
|
ملک عیش محتشم یارب چرا شد سرنگون
|
|
گشت بختش واژگون اقبالش چه شد
|
| |
|
| |