دیشب که بر لبت لب جام شراب بود |
دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
|
|
بر آتش حسد دل عاشق کباب بود
|
در انتظار این که تو ساقی شوی مگر
|
|
جان قدح طپان و دل شیشه آب بود
|
من مضطرب بر آتش غیرت که دم به دم
|
|
می پرده سوز خلوتیان حجاب بود
|
بیدار بود دیدهی کید رقیب لیک
|
|
از عصمت تو چشم حوادث به خواب بود
|
پاست فرشته داشت که در مجلسی چنان
|
|
بودی تو مست و عاشق مسکین خراب بود
|
میسوختی چو ز آتش می پردههای شرم
|
|
آن کایستاده به رویت نقاب بود
|
ننهاد کس پیاله ز کف غیر محتشم
|
|
کز مشرب تو در قدحش خون ناب بود
|
| |
|
| |