ای گل به کس این خوبی بسیار نمیماند |
ای گل به کس این خوبی بسیار نمیماند
|
|
دایم گل رعنایی بر بار نمیماند
|
مگذار که نا اهلان چینند گل رویت
|
|
کز نار چو گل چینند جز خار نمیماند
|
می گرچه کمست امشب گر یار شود ساقی
|
|
از مجلسیان یک تن هوشیار نمیماند
|
که مه به تو میماند خوئی که کنون داری
|
|
فرداست که در کویت دیار نمیماند
|
ای دم به دم از چشمت آثار ستم پیدا
|
|
تا مینگری از ما آثار نمیماند
|
بیمار تو را هر بار در تن نفسی میماند
|
|
پاس نفسش میدار کاین یار نمیماند
|
چون محتشم از وصفت خاموش نمیمانم
|
|
تا تیغ زبان من از کار نمیماند
|
| |
|
| |