قاصد رساند مژده که جانان ما رسید |
قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
|
|
ای درد وای بر تو که درمان ما رسید
|
خوش وداع دیده کن ای اشک کز سفر
|
|
سیلاب بند دیدهی گریان ما رسید
|
زین پس به سوز ای تب غم کز دیار وصل
|
|
تسکین ده حرارت هجران ما رسید
|
ای کنج غم تو کنج دگر اختیار کن
|
|
کاباد ساز کلبهی ویران ما رسید
|
ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر
|
|
کان نورسیده میوهی بستان ما رسید
|
روی غریب ساختی ای داغ دل که زود
|
|
مرهم نه جراحت پنهان ما رسید
|
تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم
|
|
دست فراق چون به گریبان ما رسید
|
| |
|
| |