حسن را گر ناز او کالای دکان میشود |
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
|
|
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
|
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
|
|
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
|
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
|
|
یک هنر دارد کزو جان دادن آسان میشود
|
شد سرای دل خراب و یافت قصر جان شکست
|
|
این زمان خود رخنه در بنیاد ایمان میشود
|
سینه چاکانرا چه نسبت با کسی کز نازکی
|
|
نیم چاکی گاه گاهش در گریبان میشود
|
میشود صیاد پنهان میکند آن گاه صید
|
|
میکند آن ماه صید آن گاه پنهان میشود
|
ور خورد در ظلمت از دست کسی آب حیات
|
|
پس بداند کان منم بی شک پشیمان میشود
|
گفتمش بر قتل فرمان کن از دردم به جان
|
|
خنده زد کاین خود نخواهد شد ولی آن میشود
|
محتشم یا گریه را رخصت مده یا صبر کن
|
|
تا منادی در دهم کامروز طوفان میشود
|
| |
|
| |