گشته در عشق کار من مشکل |
گشته در عشق کار من مشکل
|
|
مردن آسان و زیستن مشکل
|
طرفهتر آنکه نیست با معشوق
|
|
این زمان اختلاط من مشکل
|
نه به آن ماه رو نگه دشوار
|
|
نه به آن نوش لب سخن مشکل
|
نه کشیدن به سوی خود گستاخ
|
|
سر آن زلف پر شکن مشکل
|
نه ز روی دراز دستیها
|
|
دستبازی به آن ذقن مشکل
|
نه لب طفل آرزویم را
|
|
زان لبان خوردن لبن مشکل
|
چیدن گل میسر است اما
|
|
غارت خرمن سمن مشکل
|
بوسه کم میخورم به کام که هست
|
|
راه بردن به آن دهن مشکل
|
دستباری است اندکی آسان
|
|
لیک از آن سوی پیرهن مشکل
|
گر یکی خواب گه دو پیکر راست
|
|
صحبت تنگ تن به تن مشکل
|
محتشم گل به چین و لاله که هست
|
|
میوه چیدن درین چمن مشکل
|
| |
|
| |