ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل |
ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل
|
|
رشحهای بر دوزخ آسایان هجران کن سبیل
|
گر به جای آتش نمرود بودی یک شرار
|
|
ز آتش هجران خلل میکرد در کار خلیل
|
آب رود نیل را از دست ناید رفع آن
|
|
عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
|
کام بخشی عالمی را لیک غیر از عاشقان
|
|
حاتم وقتی ولی نسبت به خیل خود به خیل
|
ای به قتل عاشقان خوشوقت چونوقتست آن
|
|
کافتد اندر دشت محشر چشم قاتل بر قتیل
|
محتشم پرواز مرغ قدرت او گرد او
|
|
نیست ممکن گر برو بندند بال جبرئیل
|
| |
|
| |