ای تو نکرده جز جفا آن چه نکردهای بکن |
ای تو نکرده جز جفا آن چه نکردهای بکن
|
|
تیغ بکش به خون ما آن چه نکردهای بکن
|
ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان
|
|
بی خبر از درم درا آن چه نکردهای بکن
|
چند به منتم کشی کز ستمت نکشتهام
|
|
ای ستمت به از وفا آن چه نکردهای بکن
|
ای که ربودهای به رخ صد دل و مایلی بدین
|
|
عقدهی زلف برگشا آن چه نکردهای بکن
|
ای که نبوده بر درت مثل من از جفا کشان
|
|
میروم این زمان بیا آن چه نکردهای بکن
|
ای نه نموده روی مه برده هزار دل ز ره
|
|
روی به محتشم نما آن چه نکردهای بکن
|
| |
|
| |