خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد |
خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
|
|
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
|
علیالصباح نشیند چو مه به مجلس می
|
|
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
|
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
|
|
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
|
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
|
|
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
|
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
|
|
به دیدهام تو نشینی و خواب برخیزد
|
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
|
|
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
|
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
|
|
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد
|
| |
|
| |