نه مینهم از دست عشق جام نشاط |
نه مینهم از دست عشق جام نشاط
|
|
نه میزنم به ره از بار هجر گام نشاط
|
غم تو یافته چندان رواج در عالم
|
|
که از زمانه برافتاده است نام نشاط
|
چرا به بزم وصال تو بیشتر ز همه
|
|
کشید شحنهی هجر از من انتقام نشاط
|
دلا به سایهی غم رو که افتاب طرب
|
|
رسیده است دگر بر کنار بام نشاط
|
کمال حوصله بنگر که مرغ دل هرگز
|
|
ز دام غم نرمید و نگشت رام نشاط
|
زنند دست به دست از حسد تمام جهان
|
|
اگر زمانه به دستم دهد زمام نشاط
|
به بزم عیش بده جای محتشم که بود
|
|
جفا کشان تو را بزم غم مقام نشاط
|
| |
|
| |