آن کوست قبلهی همه کس قبلهی جود رو |
آن کوست قبلهی همه کس قبلهی جود رو
|
|
و آن روست قبلهای که کند کعبهی رودررو
|
آیینه ساز چشم من این شیشه ساخته
|
|
نوعی که جز تو کس ننماید نکو درو
|
ز آب و هوای لطف تو گلزار کام ماست
|
|
باغ شکفته صد گل بیرنگ و بو درو
|
داری دلی که هست محل ملایمت
|
|
بد خوئی هزار بت تندخو درو
|
کویت چه گلشن است که از دجلههای چشم
|
|
جاری تراست خون دل از آب جو درو
|
باید به آب داد کتابی که هیچ جا
|
|
نبود حدیث حرمت جام و سبو درو
|
زین کلبه نگذرید تماشائیان که هست
|
|
دیوانهای از آن بت زنجیر مو درو
|
| |
|
| |