کاکل که سر نهاده به طرف جبین تو |
کاکل که سر نهاده به طرف جبین تو
|
|
صد فتنه میکند به سر نازنین تو
|
کین منت نشسته به خاطر مگر رقیب
|
|
حرفی ز کینه ساخته خاطر نشین تو
|
عمری دمید بر تو دل گرم بافسون
|
|
وز کین نگشت گرم دل آهنین تو
|
هشدار ای غزال که صد جا نشستهاند
|
|
صید افکنان دست هوس در کمین تو
|
زین دستبردها چو نگین در حصار باش
|
|
تا هست ملک حسن به زیر نگین
|
گر پی بری به کج نظریهای مدعی
|
|
حاصل شود به راستی ما یقین تو
|
غیرت نگر که میرم اگر وقت کشتنم
|
|
گیرد ز رحم دست تو را آستین تو
|
ای محتشم اگر به مه من رسی بگو
|
|
کز هجر مرد عاشق زار حزین تو
|
| |
|
| |